سفارش تبلیغ
صبا ویژن


Hovel Love

تو از دردی که افتادست بر جانم چه می دانی؟

دلم تنها تو را دارد ولی با او نمی مانی

تمام سعی تو کتمان عشقت بود در حالی

که از چشمان مستت خوانده بودم راز پنهانی . . .

.

.

.

چشم من چشمه ی زاینده ی اشک

گونه ام بستر رود

کاشکی همچو حبابی بر آب

در نگاه تو رها می شدم از بود و نبود . . .

.

.

.

قلبم گرفت عزیزم از بس که بی وفایی

تنگ غروب گم شد الماس آشنایی

خواستی ردم کنی تو یک جوری که نفهمم

یک لحظه باورم شد که من چقدر نفهمم !

.

.

.

روز روشن میره باز شب میرسه

غم میاد به هر دری سر میزنه

مگه میشه چشامو هم بزارم

وقتی غم قلبمو خنجر میزنه . . .

.

.

.

من آن ابرم که می خواهد ببارد / دل تنگم هوای گریه دارد

دل تنگم غریب این در و دشت / نمی داند کجا سر می گذارد . . .

.

.

.

دلم را پیش خود پابند کردی / ولی گفتی تو یک دنیای دردی

غرورم را شکستی بی تفاوت / برو فکر کن همیشه خیلی مردی . . .


نوشته شده در پنج شنبه 91/3/18| ساعت 8:14 عصر| توسط Mahan Karimi نظرات ( )


قالب رایگان وبلاگ پیچک دات نت