Hovel Love
شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو درقبله لیلا نشست سجده ای زد بر لب درگاه او پرزلیلا شد دل پر آه او گفت یا رب از چه خارم کرده ای برصلیب عشق دارم کرده ای جام لیلا را به دستم داده ای وندر این بازی شکستم داده ای آتش عشقش به جانم میزنی دردم از لیلا ست آنم می زنی خسته ام زین عشق دل خونم مکن من که مجنونم تو مجنونم مکن مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو و لیلای تو من نیستم گفت ای دیوانه لیلایت منم در رگ پیدا و پنهانت منم سالها با جور لیلا ساختی من کنارت بودم و نشناختی عشق لیلا در دلت انداختم صد قمار عشق یک جا باختی کردمت آواره صحرا نشد گفتم عاقل میشوی اما نشد "تقدیم به او که به رسم جاده دور است ولی به رسم دل هیچ فاصله ای با او نیست"
قالب رایگان وبلاگ پیچک دات نت |