سفارش تبلیغ
صبا ویژن


Hovel Love

کوری روزهای متمادی را به مطالعه ی کتاب هایی درباره بیماری هایی که نداشت میگذراند تا آنکه بر اثر فشار به چشم هایش آب مروارید آورد و کور شد....

هیچ وقت به مرگ فکر نکرده بود اما حالا دیگر فرق نداشت سایه ای که بالای سرش بود هر لحظه اورا به مرگ نزدیکتر میکرد خواست فرار کند اما دیگر دیر شده بود در این لحظه به خیلی چیزها فکر کرد به زندگی کوتاهش به این دنیای بزرگ به اینکه چرا هیچ یک از آدمها زیر....

 


نوشته شده در چهارشنبه 91/5/25| ساعت 9:3 عصر| توسط Mahan Karimi نظرات ( )


قالب رایگان وبلاگ پیچک دات نت